PART1۸

{ویو ا.ت}
پرش زمانی فردا صبح
دکتر جانگ گفت که جونگی هفته ی بعد مرخص میشه.امروز من بالاخره بعد از ۱۰۰۰ سال رفتم باشگاه.امیدوارم که مدیرمون جرم نده😂
راستی ادمین،تو کجا بودی؟(عزیزم من به دو دلیل نبودم😂🗿۱_گشادیم میومد بنویسم،۲_اینترنت نداشتم و معلممون گفت امتحانا نزدیکه منم چون خرخونم رفتم مث🐕درس خوندم.)
آها،خو تکلیف ما روشن نبوددددد(ببخشید🗿)
پرش زمانی بعد از باشگاه
امروز رفتم خونه ی خودمون.بالاخره
یکم خونه رو تمیز کردم و بعد هم،رفتم توی تختم و رمانم رو خوندم
کم کم چشمام گرم شد و خوابم برد
َ***********
بیدار شدم و با ترس،ساعت رو نگاه کردم
ساعت ۷ شب بوددد
مگه چند ساعت خوابیده بودم؟
بیدار شدم و یه هودی و شلوار پوشیدم و رفتم سوپر مارکتی که سر کوچه مون بود
رفتم یه کیمباپ خریدم و برگشتم

شب ساعتمو کوک کردم تا فردا بیدار شم و برم پیش تهیونگ
(پرش زمانی فردا)
صبح ساعت ۸ با صدای آلارمم بیدار شدم و صبحونه خوردم،یه هودی مشکب با شلوار بگ پوشیدم و رفتم خونه ی تهیونگ...
شرط:۱۰لایک/۱۵ کامنت
دیدگاه ها (۱۶)

به یاد مونبین ۴۰

جیمین نفر بعدی نیست

💫استوری ها درخواستی💫

:))))

پارت ۵۹ فیک ازدواج مافیایی

🖤مافیای من🖤

جوجه تیغی عصبانی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط